تحلیلی بر مناسک حج - بخش اول (استاد شریعتی)

ساخت وبلاگ

حج، در میان همه احکام و اعمال دیگر مذهبی یا غیر مذهبی ممتاز است.

وانگهی حج نمی خواهد یک عقیده، یک دستور و یا یک ارزش را طرح کند، حج تمامی اسلام است. اسلام با کلمات، قرآن است و با انسان ها امام، و با حرکات حج!

چنین می نماید که خدا هر چه را خواسته است به آدمی بگوید یکجا در حج ریخته است!

از فلسفه وجود و جهان بینی گرفته تا فلسفه خلقت انسان و سیر تاریخ و مراحل تکامل آدمی از آغاز پیدایی اش بر روی خاک، تا آخرین قله کمال نهایی اش ونیز آنچه باید بیاموزد و مراحلی که باید در بندگی طی کند تا به معراج خدایی اش اوج گیرد، و بالاخره طرح تکوین نوع بشر تشکیل امت نمونه بشری و تکامل فرد بشری و اصل تغییر همیشگی، نظم ثابت و هماهنگی دقیق با زمان و اصالت اجتماع و به طور کلی: حرکت خودآگاه و انتخاب شده جمعی به سوی ابدیت مطلق، کمال لایتناهی: خدا!

و در یک کلمه حج شبیه آفرینش است و در همان حال شبیه تاریخ، و در همان حال شبیه توحید و در همان حال شبیه مکتب و در همان حال شبیه امت و ... بالاخره حج نمایشی رمزی است از آفرینش انسان و نیز از مکتب اسلام که در آن کارگردان خداست، و زبان نمایش حرکت و شخصیت های اصلی: آدم، ابراهیم، هاجر و ابلیس، و صحنه ها: منطقه حرم و مسجد الحرام، مسعی، عرفات و مشعر و منی، و سمبل ها: کعبه و صفا و مروه و روز و شب و غروب و طلوع و بت و قربانی، و جامه و آرایش: احرام و حلق و تقصیر...

 

حج

حج: آهنگ، قصد، یعنی حرکت و جهت حرکت حرکت نیز هم همه چیز با کند، تو از خودت، از زندگی ات و از همه علقه هایت آغاز می شود. مگر نه در شهرت ساکنی؟ سکونت، سکون؟ حج، نفی سکون، زندگی چیزی که هدفش خودش است یعنی مرگ، نوعی مرگ که نفس می کشد، مرگی جاندار، زیستنی مرداری، بودنی مردابی.

حج: جاری شو!

حج، بودن تو را که چون کلافی سر در خویش گم کرده است، باز می کند. این دایره بسته، با یک نیت انقلابی، باز می شود، افقی می شود، راه می افتد، در یک خط سیر مستقیم، هجرت به سوی ابدیت، به سوی دیگری، به سوی او!

هجرت از خانه خویش به خانه خدا، خانه مردم!

موسم:

پرداخت قرضها، شستشوی کدورتها، غبارها، آشتی قهرها، تسویه حسابها، حلال طلبی از دیگران، پاک کردن محیط زندگی ات، رابطه هایت، ثروتت، اندوخته هایت، یعنی که در این جا می میری، انگار می روی، رفتنی بی بازگشت، رمزی از لحظه وداع آخرین، اشاره ای به سرنوشت آدم، نمایشی از قطع همه چیز برای پیوستن به ابدیت، و بنابر این: وصیت! یعنی که مرگ. تمرینی برای مرگ. مرگی که روزی تو را به جبر انتخاب می کند. اکنون، حج کن، آهنگ ابدیت کن، دیدار با خداوند، روز حساب، آن جا که دیگر دستت از عمل کوتاه است.

پس اکنون که در دار عمل هستی، خود را برای رحلت به دار حساب آماده کن، مردن را تمرین کن، پیش از آن که بمیری، بمیر! مرگ را، اکنون، به نشانه مرگ، انتخاب کن، نیت مرگ کن، آهنگ مرگ کن.

تحلیلی بر مناسک حج ( بخش چهارم ) نوشته استاد شریعتی...
ما را در سایت تحلیلی بر مناسک حج ( بخش چهارم ) نوشته استاد شریعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haj19081 بازدید : 132 تاريخ : چهارشنبه 28 فروردين 1398 ساعت: 2:07