تحلیلی بر مناسک حج ( بخش سوم ) نوشته استاد شریعتی

ساخت وبلاگ

احرام در میقات

و اکنون به میقات آمده ای، باید لباس عوض کنی، لباس! آنچه تو را، توی آدم بودن تو را، در خود پیچیده، پوشیده، که لباس، آدم را می پوشد، و چه دروغ بزرگی که آدم لباس را می پوشد! آدم بودن آدم مخفی می شود، در جامعه گرگ روباه، موش یا میش خودنمایی می کند. لباس یک فریب است، یک کفر است، کفر پوشیدن حقیقت است. کلمه لباس یک معنی معنی دیگری هم دارد. در باب افتعال، آن را می توان فهمید. التباس، یعنی اشتباه! عوضی گرفتن!

لباس، نشانه است، حجاب است، نمود است، رمز است، درجه است، عنوان است، امتیاز است، رنگ و طرح و جنس آن، همه یعنی: من!

و من یعنی: تو نه، شما نه، ما نه! یعنی تشخص، و بنابراین، تبعیض یعنی مرز و بنابر این تفرقه، و این من، نژاد است، قوم است، طبقه است، گروه است، خانواده است، درجه است، موقعیت است، ارزش است، فرد است، و انسان نیست.

کفن بپوش.

رنگها را همه بشوی.

سپید بپوش، سپید کن، به رنگ همه شو، همه شو، همچون ماری که پوست بیندازد، از من بودن خویش به در آی، مردم شو.

هر کسی ذره ای در حوزه مغناطیسی گیرنده، کشنده، خدا در قبله، همه هیچ و فقط انسان، همه جهت ها هیچ و فقط جهت او، همه ملت ها و گروهها، بشریت، و بشریت یک قبیله در صحرا، دارای یک قبله در وجود، در حیات.

جامه ات را بکن، همه نشانه هایی را که تو را نشان می دهند بریز، و در محشر خلق گم شو، هرچه را زندگی بر تو بسته است و یادآور تو است، حکایتگر نظام تو است، در غوغای قیامت خلق فراموش کن. همه را بر خود حرام کن، احرام بپوش!

هر کسی از خود پوست می اندازد و بدل به انسان می شود.

و تو نیز فردیت، شخصیت خود را دفن می کنی و مردم می شوی، امت می شوی، که وقتی از منی به در آیی، خود را نفی کنی، در ما حلول کنی، هر کسی یک جامعه می شود، فرد، خود یک امت می شود، چنانکه ابراهیم یک امت شده بود و تو اکنون، می روی تا ابراهیم شوی!

جامه احرام پوشیده اید، با هم اشتباه می شوید! محشری است، قیامتی! هر کسی، بیگانه ای را به جای دوست می گیرد و غربی را عوض قوم، هر کسی پا در کفش دیگری می کند، و هر احرامی می تواند احرام تو باشد.

همه این ها که سالهاست انسان بودن خود را از یاد برده بودند و جن زده زور شده بودند و یا زور یا میز و یا نام و یا خاک و یا خون.... و موجودی شان را وجودشان می دیدند و درجه هاشان و لقب هاشان را خودشان می یافتند، اکنون همه خودشان شده اند، خود انسانی شان، همه یک نفر، انسان و دگر هیچ، همه یک صفت: حاج! قصد کننده و همین!

تحلیلی بر مناسک حج ( بخش چهارم ) نوشته استاد شریعتی...
ما را در سایت تحلیلی بر مناسک حج ( بخش چهارم ) نوشته استاد شریعتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haj19081 بازدید : 178 تاريخ : چهارشنبه 28 فروردين 1398 ساعت: 2:07